نزدیک به پنج دهه بیتوجهی و سوءمدیریت هدفمند تخت جمشید را که یکی از مهمترین و شگفتترین آثار باستانی جهان است، در آستانه فاجعهای بزرگ قرار داده است.
امتناع دولتهای جمهوری اسلامی از اختصاص بودجه کافی برای محافظت و نگهداری از تخت جمشید، تعرض به حریم این محوطه باستانی، فعالیتهای معدنی در مناطق پیرامونی، آلودگی هوا و رشد گلسنگها این محوطه باستانی در معرض نابودی جدی قرار داده، هرچند در این میان پدیده فرونشست زمین جدیترین و مهلکترین خطر به شمار میرود. به طوری که کارشناسان تاکید کردهاند اگر این روند فاجعهبار ادامه یابد، دیری نمیپاید که نه از شکوه کعبه زرتشت و نقش رستم اثری باقی بماند و نه از عظمت کاخ آپادانا نشانی باشد.
نکته اینجا است که فرونشست زمین برخلاف زلزله و سیل، بلای طبیعی نیست، بلکه نتیجه مستقیم ناکارآمدی مدیریتی و مداخله مخرب انسانی است. این بحران نیز در برداشت بیرویه از آبهای زیرزمینی و حفر هزاران چاه عمیق ریشه دارد که این محوطه باستانی را عملا محاصره کردهاند و هر روز بخشی از آن را میبلعند. نتیجه نیز کاملا آشکار است؛ بررسیها نشان میدهد تخت جمشید سالانه تا ۳۰ سانتیمتر فرو میرود.
دشت مرودشت و چاههای کشاورزی
دادههای سازمان زمینشناسی نشان میدهد که از حدود ۱۲۲ هزار کیلومترمربع مساحت کل استان فارس، بیش از شش هزار کیلومترمربع یعنی معادل ۵ درصد از مساحت استان، درگیر پدیده فرونشست است. بیشترین گستره و بیشترین شدت فرونشست سالانه نیز مربوط به شهرستان مرودشت است که ۳۷ درصد مساحت آن را دربر گرفته است.
نکته قابلتوجه آنکه مهمترین کانونهای فرونشست در پاییندست سدهای درودزن و سیوند قرار دارند. به این معنا که این نواحی به دلیل افت سطح زمین، در برابر پیامدهای فرونشست آسیبپذیرند و این دقیقا همانجایی که محوطههای باستانی نقش رستم و تخت جمشید قرار دارند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
کارشناسان تاکید میکنند که عامل اصلی این وضعیت گسترش زمینهای کشاورزی در مجاورت آثار تاریخی است؛ اراضی کشاورزی که تا چند ۱۰ متری حریم تخت جمشید پیشروی کردهاند و با استفاده از چاههایی با عمق حتی تا ۳۰۰ متر آبیاری میشوند.
بنا بر اسناد مرکز آمار ایران، حجم تخلیه سالانه آبهای زیرزمینی در شهرستان مرودشت در سال آبی ۱۴۰۱ــ۱۴۰۰ به ۷۶۶ میلیون مترمکعب رسید. در این شهرستان دستکم ۹ هزار چاه حفر شده است که از این میان، پنج هزار و ۲۳۷ چاه عمیقاند.
خبرگزاری ایلنا در گزارشی درباره چاههای کشاورزی اطراف تخت جمشید نوشت که تازهترین پایشهای راداری و تحلیلهای هوش مصنوعی دانشگاه شیراز با استفاده از نرمافزار تخصصی «گاما»، نشان میدهد سطح زمین در برخی نقاط دشت مرودشت تا بیش از ۳۰ سانتیمتر فرورفته است.
در گزارش جدید نشریه لایو ساینس در اکتبر ۲۰۲۵ هم تاکید شد که بخشهایی از ایران، از جمله مناطق مرکزی استان فارس، سالانه تا بیش از ۳۰ سانتیمتر نشست میکنند؛ عددی که ایران را در زمره بحرانیترین نقاط جهان از نظر فرونشست قرار میدهد.
به گفته ببراز بازوبندی، فعال میراث فرهنگی استان فارس، هماکنون حدود پنج هزار چاه غیرمجاز در دشت مرودشت در حال بهرهبرداریاند و در فصل کشت، حجم انبوهی آب از سفرههای زیرزمینی اطراف میراث جهانی تخت جمشید برداشت میشود؛ امری که تهدیدی جدی برای پایداری این محوطه تاریخی است.
او یادآور شد که در سالهای گذشته به دلیل سهلانگاری و ضعف در مدیریت منابع طبیعی، بخش قابلتوجهی از منابع تولیدکننده آب از میان رفت. در اطراف تخت جمشید جنگلها و پوششهای گیاهی مهمی وجود دارد که سرچشمه رودخانه کر و رود پرآب کامفیروز بهشمار میآیند، اما آتشسوزیهای گسترده اخیر خسارت سنگینی به این پوششها وارد کرد و هر درختی که میسوزد، علاوه بر نابودی هوای پاک، ظرفیت ذخیره و تغذیه آبهای زیرزمینی را نیز کاهش میدهد.
بازوبندی هشدار داد که اگر خاک تخت جمشید با وسعت ۱۲۵ هزار مترمربع دچار نشست شود، ترکهای گستردهای در این محوطه و احتمالا در ضلع غربی کاخ آپادانا ایجاد خواهد شد. او افزود که ساختوسازهای غیرمجاز در این منطقه همچنان ادامه دارد و در صورت فقدان قوانین بازدارنده، آثار تاریخی آسیبهای جبرانناپذیری میبینند.
گفته میشود حتی ممکن است دانشگاه آزاد بدون رعایت ضوابط قانونی، شروع به ساختوساز در این محدوده کند.
فرونشست؛ بحران مستقیم ناشی از سوءمدیریت
علی نیکعهد، مدیرکل زمینشناسی و اکتشافات معدنی جنوب کشور، نیز مانند دیگر کارشناسان، فرونشست زمین در تخت جمشید و دشت مرودشت را یک پدیده ناشی از «مدیریت ناصحیح انسان در بهرهبرداری از آبخوانها» دانست و با اشاره به مطالعاتش در زمینه هیدرولوژی، آبهای زیرزمینی و سطحی و همچنین پایش راداری گفت: «فرونشست تنها در سازندهای آبرفتی (کواترنر) رخ میدهد و در سازندهای آهکی یا کارستیک که معمولا منبع آب شرباند، اتفاق نمیافتد.»
او در ادامه توضیح داد: «سازندهای آبرفتی دشت مرودشت از حدود ۲.۵ میلیون سال پیش شکل گرفتند و از ۱۲ هزار سال پیش، محل پیدایش تمدنهای بشری بودند. رودخانهها و کشاورزی نیز بر همین بسترها شکل گرفتند، اما با ورود الکتروپمپها و امکان برداشت آب از عمق ۳۰۰ تا ۴۰۰ متری زمین، بیلان آبی بهشدت منفی شد و سفرههای زیرزمینی که مانند بالشتک، وزن طبیعی آبرفت را تحمل میکردند، تخلیه شدند که نتیجه آن ایجاد ترکها و شکستهای گسترده در پهنه دشت مرودشت است؛ بهگونهای که میزان فرونشست در نقاطی از این دشت، طی یک سال از دو سانتیمتر به بیش از ۳۰ سانتیمتر رسیده است.»
نیکعهد افزود که تنها راه پیشگیری و کنترل بحران فرونشست در مرودشت، مدیریت برداشت از آبهای آبرفتی، تغذیه مجدد سفرههای زیرزمینی، آبخوانداری و آبخیزداری است.
راهکارهای جلوگیری از وقوع فاجعه
بررسیها نشان میدهد اگر برای مهار فرونشست در محوطه تاریخی مرودشت بهسرعت اقدام نشود، این میراث باستانی یا نابود خواهد شد یا آسیبهایی جبرانناپذیر خواهد دید. با این حال، مسئولان دولتی تاکنون نه برای کنترل بحران اقدامی موثری انجام دادهاند و نه برای پیشگیری از فاجعه، ارادهای جدی نشان دادهاند؛ در حالی که کارشناسان تاکید میکنند راهحلهایی عملی و قابل اجرا وجود دارد.
روزنامه پیام ما پیشتر در گزارشی اشاره کرده بود که کشاورزان منطقه نیز از تبعات فرونشست آگاهاند و آمادگی دارند برای جلوگیری از خسارت بیشتر، با دولت همکاری کنند. عمده محصولات منطقه گندم است، اما چغندر و محصولات دیگر نیز کشت میشود. کشاورزان با چاههای عمیق آبیاری میکنند، اما خود میگویند نشانههای فرونشست را بهوضوح در زمینهایشان مشاهده کردهاند و برای جلوگیری از پیشرفت فرونشست در مجموع پنج راهکار پیشنهاد دادهاند.
نخستین راهکار خرید زمینهای مجاور آثار تاریخی از دولت و مسدود کردن چاهها است. راه دوم پرداخت سالانه حقالزحمه به کشاورزان در ازای زیر کشت نبردن زمینهای کشاورزی است، برای مثال، پرداخت نیمی از درآمد معمول کشت گندم در هر هکتار. راهحل سوم شاید معاوضه زمینهای کشاورزی فعلی با زمینهایی در مناطق دیگر باشد. چهارمین راهکار نیز میتواند تغییر کاربری کنترلشده بخشی از زمینها به تجاری یا گردشگری و مسدودسازی کامل چاهها باشد. یک راهکار هم تسهیل گذار به کشت گلخانهای و الگوهای کمآببر است.
البته واقعبینانه آن است که راهحل نهایی ترکیبی از این پیشنهادها باشد. برای تعریف واقعی «حریم میراث جهانی» لازم است بستهای جامع شامل خرید یا معاوضه زمین، پرداخت حق نکاشت، تغییر کاربری هدفمند، اجبار به کشت کمآببر یا گلخانهای و در کنار آن، نظارت هوشمند و سیستمی بر چاهها اجرا شود.
مسئله این است که اجرای این راهکارها نیازمند تخصیص بودجههای سنگین نیست و هزینه لازم برای خرید یا معاوضه زمین، پرداخت حق نکاشت یا گذار به الگوهای کمآببر بهمراتب کمتر از بودجههایی است که سالانه صرف برخی نهادهای خاص یا حمایت از گروههای نیابتی در خارج از کشور میشود.
بنابراین مشکل نبود منبع مالی نیست، بلکه فقدان اراده جدی برای محافظت از میراث تاریخی یا شاید حتی، اهمال مغرضانه برای نابودی مهمترین میراث باستانی ایران است.

